ما اگر عاشق جبهه بودیم،به خاطر صفای بچه هایی بود که لذت های مادی را فراموش کردند و اکنون مانیز چون شماییم.وقتی در خون خویش غلتیدیم فکر میکردیم که دیگر همه چیز تمام شد،اما اینگونه نشد،دردهای شما ما را بیشتر آتش میزند درست است که ما به هرچه میکنید آگاهیم،اما این بلای بزرگی بود که ای کاش نصیب ما نمیشد.وقتی شما به گوشه اتاق پناه می برید وبا عکس های ما سخن می گویید و اشک می ریزید به خدا قسم اینجا کربلامی شود و برای هر یک از غم های دلتان اینجا تمام شهدا زار میزنند.
خدا میداند که ما بیشتر از شما طالب شماییم ،برای همین پروردگار عالم هراز چند گاهی اجازه میدهد با مولایمان امام حسین(ع) درد دل کنیم.بچه ها آقا امام حسین (ع) بزرگوارند،او بهتر از شما جبهه رامیشناسد و خاطره ی آن را دوست دارد.هر وقت به پابوسش میرویم از ما می خواهد برایش خاطره تعریف کنیم و به مجرد اینکه بچه ها شروع میکنند چشم های آقا مالامال از اشک می شود.همین دیروز نوبت من بود،خاطره تعریف کنم،من از کانال ماهی،سه راه شهادت و .... تعریف کردم ،هنوز چند دقیقه نگذشته بود که صدای ناله آقا بلند شد وفرمودند: هیچ اصحابی و یاورانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خود ندیدم.بچه ها اینجا برخلاف دنیای شما خاطره های جبهه زیاد مشتاق دارد و همه اهل بهشت بخصوص آقا مشتاق آن هستند.یک روز به آقا عرض کردم:آقاجان دوستان ما اکنون در دنیا هستند،بی آنها به ما سخت می گذرد،فرمودند:آنها بقیه شهدای من هستند،به جلال خداوند سوگند که در سکرات موت و عذاب قبر و عذاب روح و واویلای محشر تنهایشان نخواهم گذاشت.
آنها در حساس ترین ایامی که نیاز به یاور داشتم لبیک وفا سر دادند.
وصیت نامه :به نام الله پاسدار خون شهیدان جنگ بر شما مقرر شد و آن مورد اکراه شماست و در بسیار پندهایی که شما آن را کرامت دارید به صورتی که برای شما مفید و سودمند است و سلام به رهبر کبیر انقلاب وامام خمینی رهبر مستضعفان جهان اسلام بر شهیدان گلگون کفن اسلام که با نثار خون پاکشان انقلاب را به اینجا رساندند و از آن به خوبی پاسداری نمودند و سلام بر شما پدر و مادر گرامیم که اکنون که عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل باشم. امیدواریم که هیچ ناراحت نباشید، پدرم، مادر از اینکه در خانه شما را اذیت کردم و برای شما فرزند مفیدی نبودم معذرت میخواهم هچنین برادران وخواهرم، از اینکه برادر خوبی برای شما نبودم امیدوارم مرا ببخشید، پدر و مادرم من به جبهه میروم تا ندای هل من ناصر ینصرونی حسین(ع) را لبیک گویم به دشمن زبون نشان دهم که فرزند دینم و راهش را ادامه خواهم داد امیدوارم در موقع کشته شدنم هیچ ناراحت نباشید و گریه نکنید که روح مرا آزرده خواهید کرد و روح دشمن را شاد خواهید کرد ضمناً از اینکه موقع رفتن نتوانستم با شما خداحافظی کنم معذرت میخواهم، دانش آموزان عزیز امیدوارم که شما برادران سنگر همیشگییتان را حفظ نمائید و از این راه با دشمن اسلام مبارزه کنید از هموطنان عزیزم نقاضا میکنم که راه شهیدان را ادامه دهید و از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.
انالله و انا الیه راجعون
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.
اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.
خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛
خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.
پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین – من الله التوفیق
علی صیاد شیرازی، 19 دی ماه 1371 – 15 رجب 1413